اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

دی 1388 - با ولایت تا شهادت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با ولایت تا شهادت
زندگینامه امام محمد باقر(ع)

نام مبارک امام پنجم محمد بود .

لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ,بدین جهت که : دریاى دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت .

القاب دیگرى مانند شاکر و صابر و هادى نیز براى آن حضرت ذکر کردهاند که هریک بازگوینده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .

کنیه امام ابوجعفر بود .

مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع )است .

بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسین ( ع ) میرسید .

پدرش حضرت سیدالساجدین , امام زین العابدین , على بن الحسین ( ع ) است .

تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدینه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سیدالشهداء کودکى بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک میشد .

دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114 ه . یعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است .

در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفرصادق ( ع ) مسائلى مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسى و ظهور سرداران و مدعیانى مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانى و دیگران مطرح است , ترجمه کتابهاى فلسفى و مجادلات کلامى در این دوره پیش میآید , و عدهاى از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا میشوند .

قاضیها و متکلمانى به دلخواه مقامات رسمى و صاحب قدرتان پدیدمیآیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر مینماید , و تعلیمات قرآنى - به ویژه مسأ له امامت و ولایت را , که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا , افکار بسیارى از حق طلبان را به حقانیت آل على ( ع ) متوجه کرده بود , و پرده از چهره زشت ستمکاران اموى ودین به دنیا فروشان برگرفته بود , به انحراف میکشاندند و احادیث نبوى را دربوته فراموشى قرار میدادند .

برخى نیز احادیثى به نفع دستگاه حاکم جعل کرده ویا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مینمودند .

اینها عواملى بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنهابایستند .

بدین جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وى امام جعفر صادق ( ع )از موقعیت مساعد روزگار سیاسى , براى نشر تعلیمات اصیل اسلامى و معارف حقه بهره جستند , و دانشگاه تشیع و علوم اسلامى را پایهریزى نمودند .

زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقى تعلیمات پیامبر( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند , و میبایست به تربیت شاگردانى عالم و عامل و یارانى شایسته و فداکار دست یازند , و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوین و تدریس کنند .

به همین جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء ودانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود .

در مکتب تربیتى امام باقر ( ع ) علم و فضیلت به مردم آموخته میشد .

ابوجعفر امام محمد باقر ( ع )متولى صدقات حضرت رسول ( ص ) و امیرالمؤمنین ( ع ) و پدر و جد خود بود واین صدقات را بر بنى هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم میکرد , و اداره آنهارا از جهت مالى به عهده داشت .

امام باقر ( ع ) داراى خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامى بود .

سیرت و صورتش ستوده بود .

پیوسته لباس تمیز و نومیپوشید .

در کمال وقار و شکوه حرکت میفرمود .

از آن حضرت میپرسیدند : جدت لباس کهنه و کم ارزش میپوشید , تو چرا لباس فاخر بر تن میکنى ؟ پاسخ میداد : مقتضاى تقواى جدم و فرماندارى آن روز , که محرومان و فقرا و تهیدستان زیادبودند , چنان بود .

من اگر آن لباس بپوشم در این انقلاب افکار , نمیتوانم تعظیم شعائر دین کنم .

امام پنجم ( ع ) بسیار گشادهرو و با مؤمنان و دوستان خویش برخورد بود .

با همه اصحاب مصافحه میکرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق میفرمود .

در ضمن سخنانش میفرمود : مصافحه کردن کدورتهاى درونى را از بین میبرد و گناهان دوطرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - میریزد .

امام باقر ( ع ) در صدقات و بخشش و آداب اسلامى مانند دستگیرى از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین وعیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینى , کمال مواظبت را داشت .

میخواست سنتهاى جدش رسول الله ( ص ) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقى را به مردم تعلیم نماید .

در روزهاى گرم براى رسیدگى به مزارع و نخلستانها بیرون میرفت , و باکارگران و کشاورزان بیل میزد و زمین را براى کشت آماده میساخت .

آنچه ازمحصول کشاورزى - که با عرق جبین و کد یمین - به دست میآورد در راه خدا انفاق میفرمود .

بامداد که براى اداى نماز به مسجد جدش رسول الله ( ص ) میرفت , پس از گزاردن فریضه , مردم گرداگردش جمع میشدند و از انوار دانش و فضیلت اوبهرهمند میگشتند .

مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهاى دیگر اسلامى درواژگون جلوه دادن حقایق اسلامى - با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خودفروخته - کوشش بسیار کردند .

ناچار حضرت سجاد ( ع ) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر ( ع ) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهاى بیسابقه آل ابوسفیان , که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت ( ع ) توجه کردند , در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأ له امامت و رهبرى , که تنها شایسته امام معصوم است , سعى بلیغ کردندو معارف حقه اسلامى را - در جهات مختلف - به مردم تعلیم دادند ; تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایى رسید که فرزند گرامى آن امام , حضرت امام جعفر صادق ( ع ) دانشگاهى با چهار هزار شاگرد پایهگذارى نمود , و احادیث و تعلیمات اسلامى را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد .

امام سجاد ( ع )با زبان دعا و مناجات و یادآورى از مظالم اموى و امر به معروف و نهى از منکرو امام باقر ( ع ) با تشکیل حلقههاى درس , زمینه این امر مهم را فراهم نمود ومسائل لازم دینى را براى مردم روشن فرمود .

رسول اکرم اسلام ( ص ) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینى وحى الهى وظایفى را که فرزندان و اهل بیت گرامیاش در آینده انجام خواهند داد و نقشى را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت , ضمن احادیثى که از آن حضرت روایت شده , تعیین فرموده است .

چنان که در این حدیث آمده است : روزى جابر بن عبدالله انصارى که در آخر عمر دو چشم جهان بینش تاریک شده بود به محضر حضرت سجاد ( ع ) شرفیاب شد .

صداى کودکى را شنید , پرسید کیستى ؟ گفت من محمد بن على بن الحسینم , جابر گفت : نزدیک بیا , سپس دست او راگرفت و بوسید و عرض کرد : روزى خدمت جدت رسول خدا ( ص ) بودم .

فرمود : شاید زنده بمانى و محمدبن على بن الحسین که یکى از اولاد من است ملاقات کنى .سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد .علم و دین را نشر بده .

امام پنجم هم به امر جدش قیام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دینى و تعلیم حقایق قرآنى و احادیث نبوى ( ص ) پرداخت .

این جابر بن عبدالله انصارى همان کسى است که در نخستین سال بعد از شهادت حضرت امام حسین ( ع ) به همراهى عطیه که مانند جابر از بزرگان و عالمان باتقوا و از مفسران بود , در اربعین حسینى به کربلا آمد و غسل کرد , و در حالى که عطیه دستش را گرفته بود در کنار قبر مطهر حضرت سیدالشهداء آمد و زیارت آن سرور شهیدان را انجام داد .

بارى , امام باقر علیه السلام منبع انوار حکمت و معدن احکام الهى بود .

نام نامى آن حضرت با دهها و صدها حدیث و روایت وکلمات قصار و اندرزهایى همراه است , که به ویژه در 19 سال امامت براى ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شایسته خود بیان فرموده است .

بنا به روایاتى که نقل شده است , در هیچ مکتب و محضرى دانشمندان خاضعتر و خاشعتر ازمحضر محمد بن على ( ع ) نبودهاند .

در زمان امیرالمؤمنین على ( ع ) گوئیا , مقام علم و ارزش دانش هنوز -چنان که باید - بر مردم روشن نبود , گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگناى حیات مادى بیرون ننهاده و از زلال دانش علوى جامى ننوشیده بودند , و در کنار دریاى بیکران وجود على ( ع ) تشنه لب بودند و جز عدهاى معدود قدر چونان گوهرى رانمیدانستند .

بی جهت نبود که مولاى متقیان بارها میفرمود : سلونى قبل از تفقدونى پیش از آنکه من را از دست بدهید از من بپرسید .

و بارها میگفت : من به راههاى آسمان از راههاى زمین آشناترم .

ولى کو آن گوهرشناسى که قدر گوهر وجودعلى را بداند ؟ اما به تدریج , به ویژه در زمان امام محمد باقر ( ع ) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامى را درک میکردند , و مانند تشنه لبى که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد , زلال گواراى دانش امام باقر ( ع ) را دریافتند و تسلیم مقام علمى امام ( ع ) شدند , و به قول یکى از مورخان : مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشى متوجه فتح دروازههاى علم و فرهنگ شدند .

امام باقر ( ع ) نیز چون زمینه قیام بالسیف ( قیام مسلحانه ) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبودحماسه آفرینان - فراهم نبود , از این رو , نشر معارف اسلام و فعالیت علمى راو هم مبارزه عقیدتى و معنوى با سازمان حکومت اموى را , از این طریق مناسبترمیدید , و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود , به فعالیتهاى ثمر بخش علمى در این زمینه پرداخت .

اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او - در ابعاد و مرزهاى مختلف - بر ضرر حکومت بود , مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار میگرفت .

در عین حال امام هیچگاه از اهمیت تکلیفى شورش ( علیه دستگاه ) غافل نبود , و از راه دیگرى نیز آن را دامن میزد : و آن راه , تجلیل و تأ یید برادر شورشیاش زید بن على بن الحسین بود .

روایاتى در دست است که وضع امام محمد باقر ( ع ) که خود - در روزگارش - مرزبان بزرگ فکرى و فرهنگى بوده و نقش مهمى در نشر اخلاق و فلسفه اصیل اسلامى و جهان بینى خاص قرآن , و تنظیم مبانى فقهى و تربیت شاگردانى مانند امام شافعى و تدوین مکتب داشته , موضع انقلابى برادرش زید را نیز تأ ییدمیکرده است چنانکه نقل شده امام محمد باقر ( ع ) میفرمود : خداوندا پشت من را به زید محکم کن .

و نیز نقل شده است که روزى زید بر امام باقر ( ع ) وارد شد , چون امام ( ع ) زید بن على را دید , این آیه را تلاوت کرد : یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله .

یعنى : اى مؤمنان , بر پاى دارندگان عدالت باشید و گواهان , خداى را .

آنگاه فرمود : انت و الله یا زید من اهل ذلک , اى زید , به خدا سوگندتو نمونه عمل به این آیهاى .

میدانیم که زید برادر امام محمد باقر ( ع ) که تحت تأ ثیر تعلیمات ائمه ( ع ) براى اقامه عدل و دین قیام کرد .

سرانجام علیه هشام به عبدالملک اموى ,در سال ( 120 یا 122 ) زمان امامت امام جعفر صادق ( ع ) خروج کرد و دستگاه جبار , ناجوانمردانه او را به قتل رساند .

بدن مقدس زید را سالها بر دار کردند و سپس سوزانیدند .

و چنانکه تاریخ مینویسد : گرچه نهضت زید نیز به نتیجهاى نینجامید و قیامهاى دیگرى نیز که در این دوره به وجود آمد , از جهت ظاهرى به نتایجى نرسید , ولى این قیامها و اقدامها در تاریخ تشیع موجب تحرک و بیدارى و بروز فرهنگ شهادت علیه دستگاه جور به شمار آمده و خون پاک شیعه را درجوشش و غلیان نگهداشته و خط شهادت را تا زمان ما در تاریخ شیعه ادامه داده است .

امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) گرچه به ظاهر به این قیامها دست نیازیدند , که زمینه را مساعد نمیدیدند , ولى در هر فرصت و موقعیت به تصحیح نظر جامعه درباره حکومت و تعلیم و نشر اصول اسلام و روشن کردن افکار , که نوعى دیگر از مبارزه است , دست زدند .

چه در این دوره , حکومت اموى رو به زوال بود و فتنه عباسیان دامنگیر آنان شده بود , از این رو بهترین فرصت براى نشرافکار زنده و تربیت شاگردان و آزادگان و ترسیم خط درست حکومت , پیش آمده بود و در حقیقت مبارزه سیاسى به شکل پایهریزى و تدوین اصول مکتب - که امرى بسیار ضرورى بود - پیش آمد .

اما چنان که اشاره شد , دستگاه خلافت آنجا که پاى مصالح حکومتى پیش میآمدو احساس میکردند امام ( ع ) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمیگیرد و خط صحیح را در شناخت امام معصوم ( ع ) و امامت که دنباله خط رسالت و بالاخره حکومت الله است تعلیم میدهد , تکان میخوردند و دست به ایذاء و آزار وشکنجه امام ( ع ) میزدند و گاه به زجر و حبس و تبعید ... براى شناخت این امر , به بیان این واقعه که در تاریخ یاد شده است میپردازیم : در یکى از سالها که هشام بن عبدالملک , خلیفه اموى , به حج میآید , جعفر بن محمد , امام صادق , در خدمت پدر خود , امام محمد باقر , نیز به حج میرفتند .

روزى در مکه , حضرت صادق , در مجمع عمومى سخنرانى میکند و در آن سخنرانى تأ کید بر سر مسأ له پیشوایى و امامت و اینکه پیشوایان بر حق و خلیفههاى خدا در زمین ایشانند نه دیگران , و اینکه سعادت اجتماعى و رستگارى در پیروى از ایشان است و بیعت با ایشان و ... نه دیگران .

این سخنان که در بحبوحه قدرت هشام گفته میشود , آن هم در مکه در موسم حج , طنینى بزرگ مییابد و به گوش هشام میرسد .

هشام در مکه جرأ ت نمیکند و به مصلحت خود نمیبیند که متعرض آنان شود .

اما چون به دمشق میرسد , مأ مور به مدینه میفرستد و از فرماندارمدینه میخواهد که امام باقر ( ع ) و فرزندش را به دمشق روانه کرد , و چنین میشود .

حضرت صادق ( ع ) میفرماید : چون وارد دمشق شدیم , روز چهارم ما را به مجلس خود طلبید .

هنگامى که به مجلس او درآمدیم , هشام بر تخت پادشاهى خویش نشسته و لشکر و سپاهیان خود را در سلاح کامل غرق ساخته بود , و در دو صف دربرابر خود نگاه داشته بود .

نیز دستور داده بود تا آماج خانهاى ( جاهایى که درآن نشانه براى تیراندازى میگذارند ) در برابر او نصب کرده بودند , و بزرگان اطرافیان او مشغول مسابقه تیراندازى بودند .

هنگامى که وارد حیاط قصر او شدیم , پدرم در پیش میرفت و من از عقب او میرفتم , چون نزدیک رسیدیم , به پدرم گفته : شما هم همراه اینان تیر بیندازید پدرم گفت : من پیر شدهام .

اکنون این کار از من ساخته نیست اگر من را معاف دارى بهتر است .

هشام قسم یاد کرد : به حق خداوندى که ما را به دین خود و پیغمبر خود گرامى داشت , تورا معاف نمیدارم .

آنگاه به یکى از بزرگان بنى امیه امر کرد که تیر و کمان خود را به او ( یعنى امام باقر - ع - ) بده تا او نیز در مسابقه شرکت کند .

پدرم کمان را از آن مرد بگرفت و یک تیر نیر بگرفت و در زه گذاشت و به قوت بکشید و بر میان نشانه زد .

سپس تیر دیگر بگرفت و بر فاق تیر اول زد ... تاآنکه نه تیر پیاپى افکند .

هشام از دیدن این چگونگى خشمگین گشت و گفت : نیک تیر انداختى اى ابوجعفر , تو ماهرترین عرب و عجمى در تیراندازى .

چرامیگفتى من بر این کار قادر نیستم ؟ ...

بگو : این تیراندازى را چه کسى به تویاد داده است .

پدرم فرمود : میدانى که در میان اهل مدینه , این فن شایع است .

من در جوانى چندى تمرین این کار کردهام .

سپس امام صادق ( ع ) اشاره میفرماید که : هشام از مجموع ماجرا غضبناک گشت و عازم قتل پدرم شد .

در همان محفل هشام بر سر مقام رهبرى و خلافت اسلامى با امام باقر ( ع ) سخن میگوید .

امام باقر درباره رهبرى رهبران بر حق و چگونگى اداره اجتماع اسلامى و اینکه رهبر یک اجتماع اسلامى باید چگونه باشد , سخن میگوید .

اینها همه هشام را - که فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام -بیش از پیش ناراحت میکند .

بعضى نوشتهاند که : امام باقر را در دمشق به زندان افکند .

و چون به او خبر میدهند که زندانیان دمشق مرید و معتقد به امام ( ع ) شدهاند , امام را رها میکند و به شتاب روانه مدینه مینماید .

و پیکى سریع , پیش از حرکت امام از دمشق , میفرستد تا در آبادیها و شهرهاى سر راه همه جا علیه آنان ( امام باقر و امام صادق ع ) تبلیغ کنند تا بدین گونه ,مردم با آنان تماس نگیرند و تحت تأ ثیر گفتار و رفتارشان واقع نشوند .

با این وصف امام ( ع ) در این سفر , از تماس با مردم - حتى مسیحیان - و روشن کردن آنان غفلت نمیورزد .

جالب توجه و قابل دقت و یادگیرى است که امام محمد باقر ( ع ) وصیت میکند به فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) که مقدارى از مال او را وقف کند , تاپس از مرگش , تا ده سال در ایام حج و در منى محل اجتماع حاجیها براى سنگ انداختن به شیطان ( رمى جمرات ) و قربانى کردن براى او محفل عزا اقامه کنند .

توجه به موضوع و تعیین مکان , اهمیت بسیار دارد .

به گفته صاحب الغدیر -زنده یاد علامه امینى - این وصیت براى آن است که اجتماع بزرگ اسلامى , در آن مکان مقدس با پیشواى حق و رهبر دین آشنا شود و راه ارشاد در پیش گیرد , واز دیگران ببرد و به این پیشوایان بپیوندد , و این نهایت حرص بر هدایت مردم است و نجات دادن آنها از چنگال ستم و گمراهى .

شهادت امام باقر ( ع )

حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین ( ع ) زندگى کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت , نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامى , تعلیم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا کردن سنتهاى جد بزرگوارش در میان خلق , متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص ) در زمین است , پرداخت و لحظهاى از این وظیفه غفلت نفرمود .

سرانجام در هفتم ذیحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدینه به وسیله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست .

پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع - کنارپدر بزرگوارش - به خاک سپردند .

زنان و فرزندان

فرزندان آن حضرت را هفت نفر نوشتهاند : ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق ( ع ) و عبدالله که مادرشان ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر بود .

ابراهیم و عبیدالله که از ام حکیم بودند و هر دو در زمان حیات پدر بزرگوارشان وفات کردند .

على و زینب و ام سلمه که از ام ولد بودند .



  • کلمات کلیدی : امام محمد باقر
  • نوشته شده در  سه شنبه 88/10/29ساعت  10:5 صبح  توسط m 
      نظرات دیگران()

    بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
     هر سال نوزدهم دى را همه‌‌‌ى ملت ایران، بخصوص مردم عزیز و بابصیرت قم، همچون یک مقطع تاریخىِ گویا و زباندار، به رخ مستکبران عالم میکشند. جا هم دارد؛ حقیقتاً هم حادثه اى مثل نوزدهم دى، به رخ دشمن کشیدنى است.

     این حادثه از ابعاد مختلفى قابل توجه و تأمل است: هم بصیرت در این حادثه موج میزند، هم موقع‌‌‌‌‌‌شناسى، هم دشمن شناسى، هم مجاهدت و اقدام و فداکارى؛ اینها ابعاد این حادثه‌‌‌ى عظیمى است که در نوزدهم دى سال 56 - یعنى سى و دو سال قبل - به وقوع پیوسته است. از طرف دیگر، همین حادثه، مبدأ یک تحول، یک حرکت، یک جریان عظیم و جهتدارى در ملت ایران شد. پس حادثه، حقیقتاً حادثه‌‌‌‌ى مهمى است. آن روز هم تأثیر گذاشت؛ امروز هم که شما یاد آن حادثه را و یاد شهداى روحانى و غیر روحانىِ آن حادثه را گرامى میدارید، باز تأثیر میگذارد؛ درس میدهد، بصیرت میدهد و جهت حرکت را به ما نشان میدهد.

     روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز میکنند.

     مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها کارهائى نیست که با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.

     در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ى امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
     مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونى فوق‌‌العاده ى مردم حرکت عظیمى بود - از همین قبیل است، و قضایاى گوناگونى که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد.

     ببینید در جنگ صفین، امیرالمؤمنین در مقابل کفار که قرار نداشت؛ جبهه‌‌‌‌ى مقابل امیرالمؤمنین جبهه‌‌‌‌‌اى بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلى سخت بود. کى باید اینجا روشنگرى کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضى ها حقیقتاً متزلزل میشدند. تاریخ جنگ صفین را که انسان میخواند، دلش میلرزد. در این صف عظیمى که امیرالمؤمنین به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقه ى حساس - در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مى‌‌‌افتاد؛ بارها این اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضایا طول کشید. یک وقت خبر مى‌‌‌‌آوردند که در فلان جبهه، یک نفرى شبهه اى برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم میجنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه. اینجا اصحاب امیرالمؤمنین - یعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى که از اول اسلام با امیرالمؤمنین همراه بودند و از امیرالمؤمنین جدا نشدند - جلو مى‌‌افتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد. یکى از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال کرد. ببینید چه استدلالهائى است که انسان میتواند همیشه اینها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یک عده‌‌‌‌اى دچار شبهه شده‌‌‌‌اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانى کرد. یکى از حرفهاى او در این سخنرانى این بود که گفت: این پرچمى که شما در جبهه‌‌‌‌ى مقابل مى‌‌‌‌بینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم - پرچم بنى امیه - زیر این پرچم، همان کسانى آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده اند؛ معاویه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاویه، هم عمروعاص و دیگر سران بنى امیه در مقابل پیغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنى‌‌‌‌‌‌امیه بود. گفت: اینهائى که شما مى بینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستاده‌‌‌‌اند، همینها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم. این طرفى که امیرالمؤمنین هست، همین پرچمى که امروز امیرالمؤمنین دارد - یعنى پرچم بنى‌‌‌‌‌هاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین کسانى که امروز زیرش ایستاده‌‌‌‌‌اند، یعنى على‌‌بن‌‌‌ابى‌‌طالب و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟ ببینید چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند، در یک جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند در جبهه‌‌‌‌‌ى دیگر، در جبهه‌‌‌‌‌ى مقابل. فرقش این است که آن روز آنها ادعا میکردند و معترف بودند و افتخار میکردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا میکنند که مسلمند و طرفدار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. اینقدر که ما عرض میکنیم بصیرت بصیرت، یعنى این.

     از اول انقلاب و در طول سالهاى متمادى، کى‌‌‌‌ها زیر پرچم مبارزه‌‌‌ى با امام و انقلاب ایستادند؟ آمریکا در زیر آن پرچم قرار داشت، انگلیس در زیر آن پرچم قرار داشت، مستکبرین در زیر آن پرچم قرار داشتند، مرتجعین وابسته‌‌ی به نظام استکبار و سلطه، همه در زیر آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همین جور است. الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال 88، در این هفت هشت ماه تا امروز آمریکا کجا ایستاده است؟ انگلیس کجا ایستاده است؟ خبرگزارى‌‌‌‌هاى صهیونیستى کجا ایستاده اند؟ در داخل، جناحهاى ضد دین، از توده‌‌‌‌اى بگیر تا سلطنت‌‌‌‌‌طلب، تا بقیه‌‌‌‌ى اقسام و انواع بى دین‌‌‌‌ها کجا ایستاده‌‌‌اند؟ یعنى همان کسانى که از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنى کردند، سنگ زدند، گلوله خالى کردند، تروریسم راه انداختند. سه روز از پیروزى انقلاب در بیست و دوى بهمن گذشته بود، همین آدمها با همین اسمها آمدند جلوى اقامتگاه امام در خیابان ایران، بنا کردند شعار دادن؛ همانها الان مى آیند توى خیابان، علیه نظام و علیه انقلاب شعار میدهند! چیزى عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمریکا بود؛ اسمشان سوسیالیست بود، لیبرال بود، آزادى طلب بود، پشت سرشان همه‌‌ی دستگاه‌‌‌هاى ارتجاع و استکبار و استبداد کوچک و بزرگ دنیا صف کشیده بودند! امروز هم همین است. اینها علامت است، اینها شاخص است؛ و مهم این است که ملت این شاخصها را میفهمد؛ این چیزى است که انسان اگر صدها بار شکر خدا را بکند، حقش را به جا نیاورده است؛ سجده‌‌‌‌ى شکر کنیم.

     این ملت عظیم از قشرهاى مختلف در سراسر کشور نگاه میکنند به صحنه، میشناسند صحنه را؛ خیلى چیز بزرگ و مهمى است. اینى که من عرض میکنم روز نُه دى در تاریخ ماندگار است، به خاطر این است. مردم بیدارند؛ همین است که کشور شما را نگه داشته است عزیزان من! همین است که انقلابتان را حفظ کرده است؛ همین است که جرأت سران استکبار را از آنها گرفته است که بخواهند به ملت ایران حمله کنند؛ میترسند. حالا در تبلیغات، زید و عمرو و بکر را میکشند جلو، بمباران تبلیغاتى میکنند؛ اما حقیقت قضیه چیز دیگرى است. دشمن حقیقى آنها ملت ایران است، دشمن حقیقى آنها ایمان و بصیرت ملت ایران است، دشمن حقیقى آنها همین غیرت دینى جوانهاست که میجوشد. یک وقتى هم دندان روى جگر میگذارند، صبر هم میکنند، باید هم بکنند؛ اما یک وقت هم آنجائى که وقت حضور در صحنه است، مى‌‌‌‌آیند توى صحنه.

     تحلیل حوادث جارى کشورمان تحلیلى نیست که از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اینها به هم متصل است. بخشى هم مربوط به کشور ماست، که البته آن بخش اصلى و اساسى است. علت هم این است که استکبار لنگى کار خود را از اینجا مى بیند؛ و این نشان میدهد که یک ملت و یک مجموعه‌‌‌‌‌ى انسانى چه نقشى میتواند ایفاء کند. اینى که امام بزرگوار ما هى خطاب میکرد به امت اسلام، با توجه به این حقیقت است. یک ملت وقتى بیدار میشود، اینجور میتواند همه‌‌‌‌‌‌ى محاسبات استکبار را به هم بریزد. کارخانه‌‌‌‌اى که آنها درست کردند، خط تولیدى که براى به ثمر رساندن اهداف استکبارىِ خودشان به وجود آوردند، این خط تولید را بیدارى یک ملت اینجور کُند یا متوقف میکند. اگر همه‌‌ی ملتهاى مسلمان بیایند توى میدان، چه میشود! اگر همه‌‌‌‌ى ملتهاى مسلمان همین بصیرت را، همین آمادگى را، همین حضور را پیدا کنند، چه اتفاقى در دنیا مى افتد! از این میترسند. میخواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش ملتهاى دیگر نرسد. میخواهند کارى کنند که ملتهاى دیگر نفهمند تأثیر بیدارى و بصیرت یک ملت در حوادث عالم چقدر است.

     یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابى، به فرزندان عزیز انقلابى خودم، به فرزندان بسیجى - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینى به گوششان میخورد یا با چشمشان مى‌‌‌‌بینند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌اى حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینى را هتک میکنند، دلهاشان به درد مى‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى میخواهم عرض بکنم جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌‌‌اى، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز مى آورند، من نگاه میکنم - مى بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى».(1) بله، یک عده‌‌‌‌اى دشمنى میکنند، یک عده‌‌‌‌اى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانى میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بى‌‌‌‌گناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.

     مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مى‌‌‌‌بینند؛ مى‌‌‌‌بینند مردم در چه جهتى دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ى مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ى قضائیه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه میخواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى کشور.

    مسائل کشور که فقط مسائل مربوط به اغتشاشگران نیست؛ کشور مسائل اقتصادى دارد، مسائل علمى دارد، مسائل سیاسى دارد، مسائل بین‌‌‌‌‌‌‌المللى دارد، مسائل امنیتى دارد؛ صدها مسئله‌‌‌ی مهم پیش روى مسئولان کشور هست؛ باید اینها را انجام بدهند؛ باید کشور را مدیریت کنند؛ باید کشور را جلو ببرند. دشمن میخواهد با این حوادث، چرخهاى کشور از کار بیفتد؛ نباید به دشمن کمک کرد. دشمن میخواهد با اینگونه حوادث، چرخ پیشرفت اقتصادى متوقف بشود؛ دشمن میخواهد چرخ پیشرفت علمى که بحمداللَّه دور برداشته است و حرکت علمى خوبى آغاز شده و رو به رشد هم هست، متوقف بشود؛ دشمن میخواهد حضور سیاسى قدرتمندانه ى جمهورى اسلامى در عرصه هاى بین‌‌‌‌‌المللى را که امروز از گذشته بسیار بارزتر و پرجلوه‌‌‌‌تر است، مخدوش کند، خراب کند با این مسائل اینجورى؛ نباید به دشمن کمک کرد. بنابراین مسئولان باید کارهاى خود را در زمینه‌‌‌‌هاى اقتصادى، در زمینه‌‌‌‌‌هاى علمى، در زمینه‌‌‌هاى سیاسى، در زمینه‌‌‌هاى اجتماعى، در همه‌‌ى زمینه هائى که مسئولیتى دارند، وظیفه‌‌‌اى دارند، با قدرت، با قوّت و با دقت انجام بدهند. همکارى هاى با دولت و مسئولین کشور هم باید ادامه پیدا کند. مردم هم که حضور خودشان را در صحنه نشان داده اند.

     بزرگترین ثروت براى یک نظام همین است که مردم پشت سرش باشند. آمدند به اصطلاح خواستند این حرکت مردمى را خراب کنند؛ گفتند راهپیمائى حکومتى! بى عقلها نفهمیدند که با این حرف دارند حکومت را تعریف میکنند؛ دارند از حکومت تمجید میکنند. این چه حکومتى است که در ظرف دو روز - روز عاشورا (یکشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه این حرکت عظیم راه افتاد - میتواند یک چنین بسیج عظیم ملى را در سرتاسر کشور بکند؟ امروز کدام کشور دیگر، کدام حکومت دیگر چنین قدرتى دارد؟ قوى‌‌‌‌ترین حکومتهاى دنیا و ثروتمندترینشان - که ولخرجى‌‌‌‌هاى زیادى هم براى جاسوس پرورى و خرابکارى و تروریست پرورى دارند - اگر همه ى تلاششان را هم بکنند، نمیتوانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بیاورند توى خیابانهاى شهرشان یا کشورشان. چند ده میلیون انسان در سرتاسر کشور بیایند! اگر به دستور حکومت آمده باشند، این خیلى حکومت مقتدرى است؛ پس خیلى حکومت قوى‌‌‌‌اى است که اینجور امکان بسیج را دارد. اما حقیقت غیر از این است؛ حقیقت این است که در کشور ما حکومت و مردمى وجود ندارد - همه یکى اند - مسئولین حکومت، از شخص حقیر این بنده گرفته تا دیگران، هر کدام قطره‌هائى هستیم در اقیانوس عظیم این ملت.
     رحمت خداوند بر روان پاک امام بزرگوارمان که سلسله‌‌جنبان این حرکت عظیم، او بود؛ و رحمت خداوند بر روان پاک شهداى عزیزمان که آنها بودند که پیشروان و سابقون این حرکت عظیم بودند، که «و السّابقون السّابقون. اولئک المقرّبون»؛(2) اینها هستند که راه را باز کردند، هموار کردند؛ و رحمت خدا بر شما مردم عزیز، بر شما جوانان عزیز، که اینجور بصیرت و آمادگى را از خودتان نشان میدهید و دشمن را از دست اندازى به کشورتان و نظامتان و انقلابتان مأیوس میکنید. خداوند ان شاءاللَّه یار و نگهدار شما باشد.
    والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 88/10/28ساعت  10:37 صبح  توسط m 
      نظرات دیگران()

    جلوه های قرآن در کربلا
    1- قرآن از ایثارگران تجلیل می کند. «و یوثرون علی انفسهم» [حشر/9] در کربلا جلوه های بسیاری از ایثار به چشم می خورد که نمونه بارز آن ایثار حضرت ابوالفضل العباس (ع) است.
    2- قرآن به عفو کردن و پذیرش عذر مردم سفارش می کند که نمونه بارز آن در کربلا عفو و بخشش حربن ریاحی است.
    3- قرآن می فرماید: «و العاقبه للمتقین» [اعراف/128] و العاقبه للتقوی [طه/132] در کربلا نام نیکی از ده ها هزار جنایتکار نیست اما نام 72 تن سرباز امام حسین (ع) همچنان زنده است.
    4- قرآن می فرماید: ای پیامبر! ما نامت را بلند داشتیم «و رفعنا لک ذکرک» [انشراح/4] در کربلا نام امام حسین (ع) برای همیشه بلندآوازه ماند.
    5- قرآن می فرماید: «امرت لان اکون اول المسلمین» [زمر/
    12] یعنی رهبر باید پیشگام باشد و در کربلا امام حسین (ع) فرزندش علی اکبر (ع) را قبل از جوانان بنی هاشم به میدان نبرد فرستاد.
    6- قرآن می فرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک» [هود/ 11
    2] ای پیامبر! تو و یارانت استقامت بورزید. در کربلا بهترین جلوه های استقامت را در امام حسین (ع) و یارانش (ع) می بینیم.
    7- قرآن به جای نام بردن از افراد، ملاک ها و معیارها را بیان می کند. مثلاً می فرماید: مولای شما کسی است که در رکوع نمازش انگشتر خود را به فقیر داد و در یک لحظه بین نماز و زکات را جمع کرد و این مردمند که باید جست وجو کرده مصداق آیه را پیدا کنند. در کربلا امام حسین (ع) نفرمود من با یزید بیعت نمی کنم بلکه فرمود: «مثلی لایبایع مثله» یعنی خط ستیز حق و باطل در طول تاریخ بوده و هست و خواهد بود. [ده گفتار/ محسن قرائتی]
    8- قرآن می فرماید بدی های مردم را با خوبی جواب دهید «و یدرون بالحسنه السیئه» [رعد/22] در کربلا حر راه را بر امام می بندد ولی امام حسین (ع) به تشنگان لشکر حر و حتی به اسب های آنها آب می دهد.
    9- قرآن پیروی از خدا و اولیای الهی و وفاداری را سفارش می کند. برخی یاران امام حسین (ع) که جان خود را برای نماز ظهر عاشورا سپر کرده و تیرها را به جان خریدند هنگامی که امام بعد از نماز و در لحظه آخر عمر آنان بالای سرشان آمد پرسیدند آیا وفا کردیم؟ گویا تا آن لحظه نسبت به وفاداری خود شک داشتند.
    1
    0- قرآن به نهی از منکر و غیرت دینی و دفاع از حریم سفارش می کند. در کربلا آخرین جمله امام حسین (ع) در گودی قتلگاه به لشکر یزید این بود که به خیمه های من حمله نکنید و ناموس مرا پاس دارید و اگر دین ندارید لااقل در دنیا آزادمرد باشید. [ده گفتار/ محسن قرائتی]


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 88/10/27ساعت  7:42 صبح  توسط m 
      نظرات دیگران()

    منابع قدرت در جمهوری اسلامی

    گفته شد در تبیین اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری در خصوص ساخت قدرت سیاسی، بایستی به سه مفهوم محوری؛ معنای قدرت، منابع قدرت و ابزار کنترل قدرت توجه کرد. در شماره گذشته با مفهوم شناسی قدرت از منظر معظم له آشنا شدیم. اینک به بررسی دومین مولفه محوری، یعنی منابع قدرت از منظر ایشان می پردازیم. به راستی چه عاملی باعث می شود یک فرد یا گروه یا نظام سیاسی از دیگری اطاعت کند؟ پاسخ به این سوال ما را به منابع قدرت رهنمون می سازد. هر آنچه که به وسیله آن یک فرد یا گروه یا نظام سیاسی بتواند فرد یا افرادی را به کاری وا دارد که اگر آن نبود، این صورت نمی گرفت، می توان آن را جزء منابع قدرت تلقی کرد. بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی قدرت را بر دو گونه عامل استوار می دانند: اجبار و اعتقاد. اجبار یعنی هر گونه عامل بیرونی که از خارج فشار می آورد تا شخص از طبقه فرمانروا اطاعت کند. این اجبار، غالباً جنبه مادی دارد. وجود پلیس، دادگاه و مجازات از یک سو و فشار آداب و رسوم و عرف و سنت یا نیروی تبلیغات از سوی دیگر، از مظاهر آن به شمار می روند. یکی دیگر از عوامل و سرچشمه های اطاعت شهروندان از قدرت مسلط، اعتقاد به نقش قدرت یا به دارندگان آن است. شهروندی که درستی، صحت، حقانیت و خدمتگزاری اربابان قدرت را باور داشته باشد، طبعاً به دستاوردها، مقررات و موازین وضع شده از سوی آنان و راه و روش های کارکرد هیأت حاکم، کم و بیش گردن می گذارد.
    البته بخشی از این اعتقاد می تواند در اثر القا و یا توسط دستگاه تبلیغاتی دولت در فرد یا افراد ایجاد شود. بهترین شکل آن این است مردم به این باور برسند که حکومت برای خیر و صلاح عامه و ایجاد جامعه ای مرفه و آینده ای درخشان تلاش می نماید. در این صورت نظام سیاسی پایدار بوده، از پشتیبانی انبوه مردم بهره مند و با مخالفت های کمتری روبه رو خواهد شد. اما از دیدگاه مقام معظم رهبری، منابع قدرت در نظام مبتنی بر ولایت فقیه کاملاً متفاوت است. اجبار و اعتقاد توصیف شده جزء منابع چنین قدرتی نیست؛ زیرا در این صورت با توجه به شروط ولایت فقیه، حاکم اسلامی با کوچکترین ظلم و بی عدالتی از قدرت منعزل می شود. یکی از مهمترین منابع قدرت در نظام ولایت فقیه، اعتقاد مردمی به دین و شکل حکومت ناشی از دین است که موجب اعتماد مردم به حاکمیت و قدرت سیاسی می شود و در یک رابطه دوجانبه روز به روز حکومت اسلامی تقویت می شود. به عبارت دیگر ارزش های اسلامی مورد قبول مردم جزء منابع قدرت حاکم می شود: «ولایت در اسلام، ناشی از ارزش هاست؛ ارزش هایی که وجود آنها، هم آن سمت و هم مردم را مصونیت می بخشد.» از سوی دیگر، در نظام اسلامی، مردم مسلمانی که اعتقاد به ضرورت تشکیل و تداوم نظام سیاسی اسلامی دارند، مهمترین منبع قدرت محسوب می شوند. این منبع قدرت، یعنی اراده مردم است که موجب مقبولیت و در نتیجه تأسیس نظام اسلامی می شود. نظرات مقام معظم رهبری مستندی است بر ملاحظه نقش مردم به عنوان منبع مهم قدرت. ایشان همواره - چه در مسئولیت خطیر رهبری و چه در مسئولیت های قبلی - اهمیت خاصی برای مردم قائل شده اند: «در کشور ما، انقلاب از روز اول، همه نقش ها در همه امور را به مردم داده است.» تعمقی در آثار و اندیشه های معظم له نشان می دهد که ایشان علت ثبات و استحکام نظام سیاسی را در اتکای آن به آرای مردم می دانند که باعث خنثی سازی تمام نقشه های شوم دشمنان علیه ملت ایران شده است.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 88/10/23ساعت  1:47 عصر  توسط m 
      نظرات دیگران()

    سال 2010 میلادی در حالی روزهای آغازین خود را سپری می کند که از جمله مسائل مطرح در این سال پایان یک سال ریاست جمهوری باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا می باشد. یک سال پیش در ژانویه 2009 سرانجام 8 سال ریاست جمهوری جرج بوش به پایان رسید در حالی که مردم آمریکا این پایان را با نام پایان دوران جنگ طلبی دولتمردانشان جشن گرفتند. باراک اوباما در حالی وارد کاخ سفید شد که مسئله ایران همچنان از محوری ترین ابعاد سیاست خارجی آمریکا را تشکیل می داد. وی و بسیاری از سیاست مداران آمریکایی در تبیین سیاست خارجی آمریکا ، پرونده ایران را در کنار پرونده هایی چون پرونده جنگ عراق و افغانستان ، صلح خاورمیانه ، احیای جایگاه آمریکا در آمریکای لاتین ، آفریفا، چگونگی تعامل و تقابل با روسیه و چین و اروپا ، مسئله کره شمالی و.. را از مهمترین چارچوب های کاری دولت جدید آمریکا می دانستند.کارنامه یک ساله آمریکا در قبال ایران را می توان در دو بعد مورد بررسی قرار داد.
    الف ) اقدامات ظاهری :

    کارنامه یک ساله آمریکا نشان می دهد که مقامات این کشور در چارچوب ادعای رویکرد به تعامل با ایران برخی اقدامات غیر عملی و صرفاً ظاهرسازانه را انجام داده اند که بیش از هر چیز جنبه کلامی داشته و در عمل اقدامی برای پایان دادن به سیاست های نادرست و خصمانه گذشته علیه ایران نداشته اند.
    ادعای مذاکره و گفت وگو با ایران به عنوان اولین اصل برای سیاست خارجی آمریکا در حالی که هدف از این مذاکرات را رسیدن به سه اصل تعلیق فعالیت های هسته ای ایران ، عدم حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین و به اصطلاح آنچه که آنها آن را حمایت از تروریسم می نامند و در نهایت سازش با رژیم صهیونیستی ، اعلام پیام نوروزی به ملت ایران از سوی اوباما ، اعلام لزوم مشارکت ایران در اجلاس های منطقه ای نظیر اجلاس لاهه برای افغانستان ، مطرح کردن ادعای واگذاری چند فروند هواپیمای مسافربری به ایران به جای اموال بلوکه شده ایران در آمریکا البته به شرط رویکرد ایران به پذیرش کنار نهادن فعالیت های هسته ای ، اظهارنظر برخی مقامات آمریکایی نظیر بایدن معاون اوباما ، هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا و... مبنی بر رویکرد به مذاکره با ایران و... را می توان از جمله این اقدامات ظاهرسازانه دانست. البته آمریکایی ها برای منزوی نشدن در عرصه جهانی و عدم انتقاد افکار عمومی جهانی ناگزیر در نشست 1+5 با ایران در ژنو (ویلیام برنز معاون سیاسی وزیر خارجه آمریکا در اوایل ماه اکتبر) شرکت کردند، اما در تبلیغات رسانه ای خود چنان ادعا کردند که این امر گامی برای بهبود مناسبات با ایران است.

    ب) اقدامات عملی :

    در کنار آنچه از اقدامات ظاهری آمریکا ذکر شد مقامات این کشور از جمله اوباما اقدامات عملی خصمانه ای نیز در قبال ایران داشته اند.
    تمدید تحریم های ایران برای یک سال دیگر و حتی اعمال برخی تحریم ها از سوی کنگره آمریکا در ابعاد جدیدتر ، فرافکنی در قبال روابط ایران با آمریکای لاتین و آفریقا و هشدار به این کشورها در زمینه پیامدهای رابطه با ایران، اجرای پروژه ایران هراسی در میان کشورهای عربی که حتی به ایجاد چتر امنیتی برای این کشورها به بهانه مقابله با ایران تاکید کردند، تکرار ادعای انجام طرح سپر موشکی در اروپای شرقی به بهانه مقابله با توان موشکی و هسته ای ایران، ربودن اتباع ایران در سایر کشورها که عملا جرمی بین المللی است (11 نفر ) ، تکرار تهدیدات گذشته مبنی بر وجود گزینه نظامی روی میز ، حمایت از مواضع جنگ طلبانه صهیونیست ها علیه ایران ، اعمال فشار بر آژانس بین المللی انرژی اتمی برای صدور قطعنامه علیه ایران ، تشدید فشارها بر اروپا برای مشارکت در اعمال تحریم علیه ایران، دخالت آشکار در امور داخلی ایران به ویژه پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و طراحی و اجرای طرح هایی برای برهم زدن وحدت ملی و مخدوش گردن چهره مردم سالارانه نظام جمهوری اسلامی ، حمایت از گروهک تروریستی منافقین در عراق و تلاش برای حفظ آنها در این کشور و... تنها بخش های کوچکی از اقدامات آمریکا علیه ایران در دوران یک ساله اوباما بوده است.
    بررسی پرونده دولت جدید آمریکا نشان می دهد که سران این کشور هنوز از گذشته درس نگرفته و همچنان تلاش دارند تا راه اشتباه سیاست چماق و هویج خود البته این بار با محوریت «هویج و چماق» را اجرایی سازند. هرچند که دولتمردان آمریکا تحت تأثیر تفکرات مشاوران افراطی و به دلیل گرایشات و وابستگی شدید به صهیونیست ها همچنان سعی دارند تا با تهدید به اهداف خود در برابر ایران دست یابند، اما روند تحولات نشان داده که ملت ایران حاضر به تسلیم شدن در برابر این تهدیدات نمی باشد و همچون سه دهه گذشته با تلاش های همه جانبه برای رسیدن به اهداف خود از جمله دست یابی به حقوق هسته ای، در برابر این تحرکات ایستادگی خواهد کرد تا شکستی دیگر را بر دشمنان این مرز و بوم تحمیل نماید .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 88/10/23ساعت  12:30 عصر  توسط m 
      نظرات دیگران()

    دکتر یدالله جوانى

    اشاره:
    در
    پی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حوادثی در کشور رخ داد که نشانه های
    پیدایی فتنه ای عمیق در جامعه اسلامی ایران بود. این فتنه بر امواج جنگ
    نرمی سوار گردید که از سال های پیش دشمنان شناسنامه دار انقلاب و نظام
    مقدس جمهوری اسلامی و ملت ایران به راه انداخته بودند. هم افزایی جنگ نرم
    دشمنان خارجی با محوریت آمریکای جهانخوار، صهیونیزم بین الملل، برخی از
    کشورهای اروپایی و مرتجعین منطقه با فتنه داخلی با محوریت افراطیون دوم
    خردادی و سردمدارانی چون خاتمی، موسوی و کروبی، فضایی را ایجاد کرده بود
    که تمامی مخالفین و معاندین نظام اسلامی از قبیل منافقین، سلطنت طلبان،
    توده ای ها، لیبرال ها، ملی گراها، بهایی ها ، شیطان پرستان، اراذل و
    اوباش و ... را امیدوار ساخته بود که ایران در آستانه یک تحول سیاسی قرار
    گرفته و کار جمهوری اسلامی تمام شده است. بر اساس همین تحلیل غلط، سناریوی
    حرمت شکنی عاشورای حسینی طراحی و اجرا گردید. خروش انقلابی ملت ایران در
    نهم دی ماه با دو رویکرد محکوم کردم جریان نفاق و عوامل فتنه از یک طرف و
    حمایت از نظام اسلامی و ولایت فقیه از طرف دیگر، نشان داد که دشمنان و
    عوامل سرسپرده آنان تا چه اندازه به بیراهه رفته اند. این نوشتار در پی
    تحلیل خروش انقلابی مردم در 9 دی ماه است.

    اسلام فلسفه وجودی ایران
    خلق
    حماسه بزرگ و ماندگار نهم دی ماه با حضور و خروش انقلابی ده ها میلیون
    ایرانی با غیرت در سراسر کشور، یک بار دیگر حقیقت بزرگی را آشکار ساخت.
    ایرانیان در این روز به همه جهانیان این پیام را دادند که اسلام فلسفه
    وجودی ایران است و ایران به برکت اسلام نفس می کشد و حرکت می کند.} مردم
    ایران نشان دادند که اسلام، قرآن، امام حسین (ع)، عاشورا و ولایت فقیه ،
    هویت ایرانی را تشکیل می دهد و هرگز اهانت به این هویت را برنمی تابند.{
    صاحب نظران و کارشناسان مسایل راهبردی بر این اعتقاد هستند که هرگز نباید
    هویت اصلی یک ملتی را مورد هجوم قرار داد. آنان بر این اعتقادند در صورت
    هجوم به هویت اصلی که فلسفه وجودی یک ملت را تشکیل می دهد، آن ملت به خروش
    آمده و با تمام توان از خود دفاع می کند. بر همین اساس، طی سال های اخیر،
    هرگاه موضوع حمله نظامی به ایران از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی به میان
    می آمد، با مخالفت جدی بخشی از کارشناسان و صاحب نظران آنها مواجه می
    گردید. دلیل اصلی مخالفان حمله نظامی به ایران، در یک جمله خلاصه می شود.
    جنگ و تجاوز نظامی، ایرانیان را منسجم کرده و متجاوز را شکست می دهد. آنان
    بر این باور بودند که ایرانیان برای حفظ ایران، تمامی اختلافات را کنار
    گذاشته و حول ولایت فقیه برای مقابله با متجاوز متحد می گردند. به همین
    خاطر آنان از حمله نظامی به ایران تاکنون اجتناب کرده و با تهاجم فرهنگی و
    جنگ نرم و از طریق فتنه انگیزی به دنبال رسیدن به مقاصد شوم خود بودند.
    حوادث پس از انتخابات و ساختارشکنی ها در روزهای قدس، سیزده آبان، شانزده
    آذر و در نهایت در روز عاشورا با چنین نگرشی طراحی و اجرا گردید. ورود بی
    شرمانه و هتاکانه سرسپردگان و مزدوران اجانب به حریم دین و اعتقادات مردم
    و شکسته شدن حرمت عاشورای حسینی، آنچنان با واکنش انقلابی مردمی عاشورایی
    مواجه گردید که همگان فهمیدند دین و ارزش های دینی، اسلام و عاشورا، امام
    حسین و ولایت فقیه برای مردم ایران از هر چیز دیگر با ارزش تر است.

    همه آمده بودند
    حماسه
    حضور نهم دی ماه از ویژگی های بسیاری برخوردار بود. یکی از ویژگی های این
    حضور حماسی، فراگیر بودن آن از جهت شرکت تمامی اقشار جامعه بود. در جنگ
    نرم علیه جمهوری اسلامی و فتنه های پس از انتخابات دهم، عده ای تلاش کردند
    اینگونه القا کنند که حکومت پشتوانه های مردمی خود را از دست داده و متکی
    به سپاه و بسیج شده است. رسانه های غربی طی ماه های اخیر با بزرگنمایی
    تجمعات مخالفان، به مخاطبین خود القا می کردند که مردم ایران در برابر
    نظام اسلامی و رهبری آن ایستاده اند. حضور ده ها میلیون نفری مردم از
    تمامی اقشار جامعه در تظاهرات پاسداشت حرمت عاشورا و دفاع از ولایت و نظام
    اسلامی، بطلان تحلیل دشمنان و مخالفان را اثبات کرد. مصاحبه های خبرنگاران
    با مردم، نشان می دهد که بسیاری از کسانیکه به میرحسین در انتخابات رأی
    داده بودند، صف خود را از فتنه گران جدا کرده و در مقابل ساختارشکنان قرار
    گرفته اند.

    عاشورا جداکننده حق و باطل
    عاشورای امام
    حسین (ع) در سال 61 هجری، جبهه حق از جبهه باطل را به طور کامل جدا ساخت.
    عاشورا نتیجه بی بصیرتی و فتنه ها بود، لکن خود عاشورا بصیرت افزایی کرد و
    راه نجات را از راه ضلالت و گمراهی تمیز داد. قیام مختار و توابین و ده ها
    قیام دیگر در جامعه اسلامی پس از عاشورای سال 61 هجری، نشان می دهد که خون
    امام حسین(ع) و اصحاب با وفایش تا چه اندازه در ایجاد بصیرت موثر واقع شده
    است. طی چند ماه اخیر جامعه انقلابی و اسلامی ایران با فتنه های پیچیده ای
    روبه رو گردید و عده ای را به ویژه از خواص دچار تردید کرد. تردید و سکوت
    خواص فتنه انگیزان را بسیار امیدوار کرده بود و آنان با ادعای خط امامی
    تلاش می کردند تا مردم را همراه خود سازند. حوادث تلخ روز عاشورا که از
    سوی بهائیت، منافقین، سلطنت طلبان و اراذل و اوباش و با زمینه سازی های
    سران فتنه و با حمایت و پشتیبانی غربی ها به وقوع پیوست، ماهیت جریان فتنه
    را برای تمامی آحاد جامعه آشکار ساخت. در واقع روز عاشورای امسال، مظلومیت
    امام حسین (ع) در امتداد تاریخی همان حادثه سال 61 هجری سبب گردید تا
    مرزهای جبهه حق و جبهه باطل در ایران اسلامی کاملاً روشن و شفاف گردد.
    عاشورای امسال، صف عاشوراییان را از صف یزیدیان و صف انقلابیون اصیل از
    مدعیان منحرف و وابسته به اجانب را کاملاً جدا ساخت. عاشورا در مردم ایران
    بصیرتی ایجاد کرد تا ماهیت جریان های سیاسی و عوامل فتنه را به خوبی
    بشناسند.

    شعارهای مردم نشانه بصیرت آنان
    مردم
    مسلمان و انقلابی ایران با خروش و خشم مقدس عاشورایی خود، آرزوهای آمریکا،
    صهیونیزم بین الملل و تمامی متحدین آنها را زیر پا لگدمال کردند.
    پلاکاردها، پوسترها، دست نوشته ها و شعارهای آتشین و کوبنده مردم که از
    عمق جان آنان برمی خاست، به خوبی ثابت کرد که تمام تلاش دشمنان در سال های
    اخیر جز آب در هاون کوبیدن و مشت بر سندان زدن نبوده است.
    شعارهایی
    چون: «موسوی مرگت باد، کروبی ننگت باد»، «موسوی قاتل است، محاکمه اش واجب
    است»، «ننگ بود نوکری آمریکا، ننگ بود سوزاندن خیمه ها»، «ما عاشق حسینیم،
    دشمن میرحسینیم»، «موسوی، بی بی سی، عامل انگلیسی»، «موسوی منافق اعدام
    باید گردد»، «کروبی بی سواد، عامل دست موساد»، «خاتمی، موسوی این آخرین
    اخطار است»، «جنبش سبز اموی افشا باید گردد»، «خواص بی بصیرت، برائت
    برائت» و «لعن علی عدوک یا حسین، کروبی، خاتمی و میرحسین» از یک طرف و
    شعارهایی چون: «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست»، «اینهمه لشکر
    آمده، به عشق رهبر آمده»، «وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد، ارتش دنیا
    نتواند که جوابم دهد»، «تا خون در رگ ماست، خامنه ای رهبر ماست» و «خامنه
    ای خمینی دیگر است، ولایتش ولایت حیدر است» از طرف دیگر، نشان داد که مردم
    با حضور ده ها میلیونی خود در سراسر کشور و حضور قریب چهار میلیون نفری
    فقط در شهر تهران چه می خواهند.

    فتنه گران مفسد فی الارض و محارب با خدا
    از
    نظر عاشوراییان و مردم ایران که در روز نهم دی ماه برای محکوم کردن جریان
    نفاق و فتنه به صحنه آمده بودند، اغتشاشگران، آشوب طلبان و سران فتنه
    مصداق مفسدفی الارض بودند. آیت الله علم الهدی عضو مجلس خبرگان رهبری و
    امام جمعه مشهد که سخنران راهپیمایی عظیم مردم تهران بود، در بخش هایی از
    سخنان خود که با تکبیر از عمق جان برخاسته مردم همراه شد، با اشاره به
    حوادث اخیر و نقش سران فتنه گر در این حوادث، خطاب به عوامل اصلی فتنه
    گفت: «اگر توبه نکنید، محاربید و مردم و نظام با شما به عنوان محارب
    برخورد خواهند کرد.»
    در قطعنامه پایانی این اجتماع باشکوه و میلیونی،
    با محکوم کردن حرمت شکنی ها و خوش خدمتی اغتشاشگران و فتنه انگیزان به
    صهیونیست ها، آمده است: «ما اعلام می کنیم اغتشاشگران و آشوبگران روز
    عاشورا را که علیه قرآن، ارزش ها و مقدسات اسلامی و نظام جمهوری اسلامی
    دست به توطئه زدند، مصداق بارز ضد انقلاب، مفسد فی الارض و محارب با خدا
    می دانیم و از نهادهای مسئول خواهان شناسایی، محاکمه عاملان و مسببان این
    حرمت شکنی و اشد مجازات برای آنان هستیم.»

    سردرگمی رسانه های خارجی
    حضور
    حماسی و خروش انقلابی مردم عاشورایی ایران، تمامی رسانه های خارجی را دچار
    بهت و سردرگمی کرد. این رسانه ها که طی ماه های اخیر تجمعات محدود مخالفین
    و ساختارشکنان را با آب و تاب بازتاب داده و بعضاً از برخی از تجمعات
    ضدانقلابی در تهران در روزهایی چون 61 آذر و 31 آبان و همچنین عاشورا به
    صورت زنده و لحظه ای گزارش منتشر می ساختند، در قبال حضور دهها میلیونی
    مردم ایران در واکنش به حرمت شکنی ضد انقلاب در روزهای عاشورا، کور و لال
    شدند. این رسانه ها در واقع غافلگیر شدند و به دلیل توهمی که نسبت به
    اوضاع ایران پیدا کرده بودند، هرگز انتظار نداشتند و تصور نمی کردند که
    مردم ایران اینگونه وارد صحنه شده و متحد و منسجم بر مدار ولایت فقیه، به
    مخالفت با ساختارشکنان و فتنه انگیزان و حامیان خارجی آنها بپردازند و از
    نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب اسلامی دفاع کنند.
    رسانه هایی چون VOA،
    BBC، العربیه، الجزیره و رادیو فردا، هنگامیکه مجبور شدند از سر اضطرار
    اخباری از این حضور ماندگار را منتشر سازند، براساس قاعده همیشگی خود که
    از کوه کاه می سازند و کاه را کوه نشان می دهند، حضور دهها میلیونی مردم
    ایران را، حضور هزاران نفری و حداکثر دهها هزار نفری معرفی کرده و آن را
    نیز یک حضور دولتی نامیدند. این رسانه ها بر این نکته تکراری و مشابه
    اصرار داشتند که به مخاطب خود بگویند، اینها کارمندان دولت بودند که با یک
    روز مرخصی دادن به آنها و به وسیله اتوبوس به راهپیمایی آمده بودند. مضحک
    تر آنکه اعلام کردند دولت با دادن ساندیس و ساندویچ مردم را به خیابان ها
    کشانده بود !

    پرونده فتنه بسته شد
    راه مقابله با فتنه ایجاد
    بصیرت در جامعه است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دهها هزار نفر از
    بسیجیان در چهارم آذرماه اشاره فرمودند که اساس کار دشمنان فتنه انگیزی
    است و اساس کار ما باید ایجاد بصیرت باشد. حوادث تلخ عاشورای حسینی، بصیرت
    انقلابی مردم ایران را به اوج رساند و مردم ایران به ماهیت واقعی جریان
    فتنه و عوامل آن پی بردند. مردم ایران به خوبی فهمیدند که انتخابات و
    موضوع تقلب در انتخابات همگی بهانه ای بود برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی
    و به انزوا کشاندن جمهوری اسلامی که از سوی جبهه ای گسترده از دشمنان
    خارجی و انقلابیون فرسوده و پشیمان از مبارزه دنبال شد. با فرو افتادن
    پرده نفاق از چهره عوامل اصلی فتنه و مشخص شدن همراهی آنان با اغتشاشگران
    و آشوب طلبان که عمدتاً سرنخ آنان در دستان بیگانه می باشد، باید گفت کمر
    فتنه شکست و چشم او کور شد. مردم ایران اکنون از مراجع قضایی و دستگاه های
    اطلاعاتی و امنیتی توقع دارند با آشوبگران، اغتشاشگران و عوامل اصلی فتنه
    براساس قانون و شرع برخورد جدی شود. شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که
    این خواسته مردم با غیرت و عاشورایی ایران به زودی اجابت خواهد شد و این
    رخداد به آن معناست که پرونده فتنه بسته شده است. فتنه انگیزان فقط در
    محیط خاکستری می توانند به فتنه ادامه دهند و بر طبل باطل خود با ادعای حق
    طلبی بکوبند. عاشورای امسال محیط خاکستری را شفافیت بخشید و ماهیت فتنه
    گران را فاش ساخت و این شفافیت پرونده فتنه را بست و مردم در انتظار اقدام
    مراجع قضایی هستند؛ اقدامی انقلابی که قطعاً از حمایت توده های میلیونی
    مردم برخوردار خواهد بود.




  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 88/10/22ساعت  9:51 عصر  توسط m 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مهدی(عج) در کلمات اهل سنت:
    دلایل وجود و ولایت حضرت مهدی(عج)
    جوان از نگاه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
    تولی و تبری در عرصه سیاست باید تابع تفکر و مبانی امام باشد
    نگاهی به وصیت نامه الهی -سیاسی حضرت امام (ره)به مناسبت بیست و یک
    [عناوین آرشیوشده]