اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

مهر 1388 - با ولایت تا شهادت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با ولایت تا شهادت

سم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

الحمدللَّه رب العالمین. والصّلاة والسّلام على سیدنا و نبیّنا ابى القاسم محمّد
و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین، الهداة المهدیّین المعصومین، سیّما بقیة
اللَّه فى الارضین. قال اللَّه الحکیم فى‏کتابه: «ونرید ان نمنّ على الذین
استضعفوافى‏الارض، ونجعلهم ائمّة ونجعلهم الوارثین.»(1)

خداى بزرگ را بسیار شکرگزارم که یک بار دیگر این توفیق را به بنده ارزانى داشت
که شما مردم عزیز، خونگرم، انقلابى، مؤمن، مجاهد فى‏سبیل‏اللَّه و صادق در پیروى از
اسلام و امام را، در این شهر زیارت کنم. من از شهر شما و از شما مردم عزیز،
خاطره‏هاى بسیار خوبى دارم.

شما مردم استان چهارمحال و بختیارى رادر جبهه و در پشت جبهه، با سربلندى و
سرافرازى دیده‏ایم. سپاهیان و بسیجیان و سرداران و فرماندهان و برگزیدگان شما در
جبهه‏هاى جنگ، در قالب «تیپ قمر بنى‏هاشم»، حقیقتاً مایه سرافرازى بودند، که
فراموش‏شدنى نیست.

شما مردم در پشت جبهه، از جهت کمکهاى مردمى، از جهت بسیج مردمى، از جهت حضور در
صحنه‏هاى گوناگون انقلاب، جزو مردم نمونه کشور ما هستید. خدا را شکرگزاریم که دلهاى
شما را به نور محبّت و صفا و ایمان و عشق به انقلاب منوّر کرد؛ قدمهاى شما را
استوار، دلهاى شما را امیدوار، گامهاى شما را محکم و پیروزى را در صحنه‏هاى جنگ
نصیب شما کرد. این، لطف پروردگار است.

استان چهارمحال و بختیارى، استانى مستعدّ است. هم استعداد طبیعى دارد و هم
استعداد فرهنگى. از لحاظ استعداد طبیعى، معادن زیرزمینى این استان، متنوّع و قابل
توجّه است. آب، امکانات دامدارى و مراتع این استان، باارزش است. از لحاظ استعداد
فرهنگى و انسانى، جوانان این استان بااستعدادند. در میدانهاى علم و دانش و ادب و
فرهنگ و هنر، مردمانى هستند که على‏رغم محرومیتهایى که در طول زمان - چه در دوران
خانها و چه در دوران ستمشاهى - بر آنها تحمیل شده است، این استان از لحاظ نیروى
فرهنگى و انسانى، خود را نشان داده است.

من فراموش نمى‏کنم سالها پیش از این، قبل از آن‏که بدانم «سامان» کجاست، نام
«عُمّان سامانى» و «دهقان سامانى» را، به عنوان دو شاعر، مى‏دانستم و شعر آنها را
مى‏شناختم. اینها یک نمونه است. امروز هم بحمداللَّه استعدادها جوشان است. از اینها
بالاتر، روحیه نشاطى است که در شما مردم وجود دارد. یکى از مظاهر آن، همین حضور
پرشور و محبّت‏آمیز شما مردم عزیز و گرامى در این میدان یا در خیابانهاى شهر است؛
که هرچه انسان چشم مى‏گرداند، این چهره‏هاى جوان و بانشاط و پرقدرت و بااستعداد را
مشاهده مى‏کند. همه اینها نعمتهاى خدا بر ما مردم ایران و بر شما مردم این استان -
بخصوص - و بر مسؤولین کشور است؛ که باید از این نعمتها قدردانى کنیم. خدا را بر این
نعمتها شکر کنیم، و بر اساس این نعمتها برنامه‏ریزى کنیم.

اما آنچه دل انسان رابه درد مى‏آورد این است که این استان، با وجود همه این
استعدادها، در طول سالیان دراز، محرومیت کشیده است. در دوران ستمشاهى نگاه
نمى‏کردند که مردم چه مى‏خواهند و چه لازم دارند. نگاه مى‏کردند که رفقاى خودشان،
نوکران خودشان و خوانین منطقه، چه لازم دارند و چه مى‏خواهند. مردم را قربانى خانها
مى‏کردند. نتیجه این شد که از قِبَلِ این استان و این مردم محروم ونجیب و صبور و
بااستعداد، جیبهایى پُر شد و خانها و خان‏زاده‏ها عیّاشیها کردند؛ اما جوانان این
استان محروم ماندند. در و پیکراین استان، محروم ماند. کوه و بیابان این استان،
دست‏نخورده ماند.

در دوران بعد از پیروزى انقلاب تا امروز، به فضل پروردگار، خیلى کار شده، خیلى
زحمت کشیده شده و خیلى بودجه و پول در این‏جا مصرف شده است؛ اما همه اینها، در
مقابل محرومیتها و نیازها چیز زیادى نیست. امسال که سال هزار و سیصد و هفتاد و یک
است، بودجه عمرانى این استان تقریباً پنج برابر سال گذشته است. این، نشان مى‏دهد که
مسؤولین کشور و مسؤولین استان و عناصر فعّال این استان، تلاش و کار مى‏کنند.
بحمداللَّه طرحهاى زیادى اجرا شده است؛ اما آنچه باید بشود، کمتر از آنچه تا امروز
شده است، نیست.

من همین جا یک جمله رابه شما مردم عزیز، جوانان پرشور و مؤمن و مردان و زنان
علاقه‏مند و باصفا عرض کنم و بعد به مطلب اصلى مورد نظر بپردازم. آن جمله این است:
حالا که بحمداللَّه دولت اسلامى است، حالا که مسؤولین علاقه‏مندند و کسانى که در
رأس امور قرار دارند، خودشان جزو قشرهاى عمومى این مردم هستند و مى‏خواهند کار کنند
- و نمونه‏اش همین کارهایى است که شده‏است - حالا که مسؤولین در خدمتند، شما مردم،
شما جوانان و شما کسانى که قدرت فکرى یا عملى دارید هم، باید کمک کنید. طرحهاى دولت
را زنده کنید؛ با دولت همکارى کنید. جوانان درس بخوانند، خود را بسازند و آماده
کنند. روستایى و عشایرى و دامدار و مسؤولین کشورى و مسؤولین محلّى، همه و همه، هر
کدام که کارى بر عهده آنها گذاشته شده است، آن کار را خوب انجام دهند.

رژیم ستمشاهى، سعى مى‏کرد مردم را به تنبلى سوق دهد .در زبان نه؛ امّا در عمل
این‏گونه بود. ما باید امروز - بعد از آن‏که بحمداللَّه سایه شوم طاغوت از سر این
کشور و ملت کم شده است - تلاش کنیم، کار کنیم و نیرو و استعدادمان را به‏کار
بیندازیم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 88/7/14ساعت  8:21 عصر  توسط m 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مهدی(عج) در کلمات اهل سنت:
    دلایل وجود و ولایت حضرت مهدی(عج)
    جوان از نگاه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
    تولی و تبری در عرصه سیاست باید تابع تفکر و مبانی امام باشد
    نگاهی به وصیت نامه الهی -سیاسی حضرت امام (ره)به مناسبت بیست و یک
    [عناوین آرشیوشده]